؟



به این تصویر که نگاه می کنم باخود می گویم :
لباس این دخترک چه بزرگ است برای تن کوچکش
و جسم پسرک چه کوچک است برای بزرگ بودنش



به این تصویر که نگاه می کنم باخود می گویم :
لباس این دخترک چه بزرگ است برای تن کوچکش
و جسم پسرک چه کوچک است برای بزرگ بودنش
انسان ها تنها موجودات روی زمین هستند که ادعا میکنند خدایی هست
ولی تنها جاندارانی هستن که رفتارشون طوریه که انگار خدایی وجود نداره
زنی که به زیبایی اندیشه رسیده باشد زیبایی بدن خویش را به نمایش نمی گذارد «دکترشریعتی»
این سخن دکترشریعتی مرا به اندیشه وا داشت به اوضاع زنان درعصرحاضر ازمیانه ی کوچک خودمان گرفته تا خیابانهای آن سوی مرزها و خواسته های آزادی طلبانه زنان دنیا ی امروز اما به راستی آزادی یک زن در چیست ؟
زنان از ابتدای تاریخ مورد هجمه ی خود و دیگران بوده اند. ازهمان روزی که اعراب دخترکان بی گناه خود را زنده به گورکردند تاکنون زنان همچنان زنده بگور عقاید خویشند . عقایدی که به آنان اجازه آزاد زیستن رانمی دهد آزاد زیستنی که زن را بدون آراستن و پیراستن برای اجتماع , همتای مردان ببیند . آزادی که عریانی را لباس و تمدن می بیند زنان را ازبند نمی ر هاند .بلکه در گوراستثمار می کند و این چه گور عمیقی است که دخترکان بی گناه و زنان فارغ ازخویش را درکام خود می بلد و چه دشواراست برخاستن ازاین گور . واین نوع آزادی چه آزادی احمقانه ای است که هیچ مخلوقی به غیرازانسان آن را نمی پسند.
تابه حال باخوداندیشده اید . زنانی که پیش ازاین مردند اما هرگز درتایخ به گورنرفتند و نمردند چگونه زیستند.آیا باخود اندیشده اید اگر مادام کوری نبود و عمرش راصرف علم نمی کرد.چه می شد . اگر پروین اعتصامی عمیق ترنمی اندیشید . قاضی شهرها ی اندیشه ها را چه کسی از خانه خمار بیرون می کشید. اگرزنان دانشمند با افکار عمیق خود زیباترین خطوط تاریخ رانمی کشیدند. اینک مردان بزرگ درامتداد کدام خط می زیستند ؟!
آیا تابه حال فریاد مردی را درتاریخ شنیده ای که مانند زینب (س) کاخ های ظلم وستم را برای همیشه با زیباترین اشک و رسا ترین کلامها به لرزه در افکند .
مسلما در هرکجای تاریخ وبه هرکجای جفرافیای هستی بی کران که بنگریم . هرکجا زنی به اندیشه هایش بال و پر داده آزاد زیسته و هرزنی که تن خود را ناموس هیچ کس حتی خودش نداسته زنده به گور گشته است .
پس بیایید هوس هایمان را زنده به گور کنیم . نه اندیشه های مان را
بیایید برای زیبایی وجود مان خدارا شکرکنیم و محتاج نگاه هوس آلودهیچ کسی نباشیم
بیایید فارغ ازجنسیت مان به اندیشه هامان بال و پردهیم تا نگاه های مردان برای دیدن زیبایی هامان محتاج قامتی به بلندای اندیشه ی مان باشد نه تن حقیر وخاکی مان .
بیاید با این اندیشه زندگی کنیم که وقتی زمان زیستنمان در این جهان به اتمام رسید . و تن زیبا یا نا زیبایمان را برای درگورکردن کفن کردند یا برای سوزاندنش زیباترین لباسها را برتنمان کردند . این تن , تن چه کسی که در گور می رود ؟ وچرا برهنه و آزاد درگور نمی کنند یا نمی سوزانند ؟
گاهی اوقات می توانیم بعضی از اجزای جمله را حذف کنیم به طوری که در معنای جمله تغییری به وجود نیاید.
در زیر مثال هایی جهت حذف در اجزای جمله آمده است.
حذف فعل:
که بود آمد؟ علی (علی بود) . او نه چیزی زیاد دارد و نه چیزی کم.
حذف نهاد:
برو (تو برو) - کتاب ها را باز کنید. (شما دانش آموزان کتاب ها را باز کنید)
حذف مسند:
احسان غایب است نه علی. (احسان غایب است نه علی غایب است(
حذف مفعول:
از احمد کتابی گرفتم و خواندم. (از احمد کتابی گرفتم و کتاب را خواندم(
حذف متمم:
به مسابقه رفتم، ولی دیر رسیدم.( به مسابقه رفتم ولی دیر به مسابقه رسیدم(
حذف قید:
دیروز به باغ رفتم و دو ساعت در آنجا گردش کردم. (دیروز به باغ رفتم. دیروز دو ساعت در آنجا گردش کردم(
حذف حرف اضافه:
عصر می رویم گردش. (در عصر به گردش می رویم(
حذف حرف ربط:
بیا بریم کتابخانه. (بیا تا به کتابخانه برویم(
حذف همه اجزای جمله:
علی امروز به دبیرستان نیامده است؟ نه. (نه. علی امروز به دبیرستان نیامده است(
در جمله های پاسخی:
معمولاً
کلمه ای که مورد پرسش است ذکر و بقیه حذف می گردد: که کتاب مرا از اینجا
برداشت؟ من (من کتاب ترا از اینجا برداشتم(
حذف باید به یکى از سه قرینه زیر صورت پذیرد:
1. قرینه معنوى:
هر که بامش بیش برفش بیش « فعل» است در هردو جمله حذف شده است.
2. قرینه لفظى: جزء حذف شده باید قرینه ای در جمله داشته باشد مانند:
«یک طرفم دریا است و طرف دیگرم، دشت بى انتها (است).»
3. قرینه ساختارى (= عرف زبانى): «آتش!»، «برپا!». که در زبان فارسی دبیرستان مطرح نمی باشد
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد!
۱- در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبنا الله و نعم الوکیل» (سوره مباركه آل عمران آیه ۱۷۱) پناه نمی برد. در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جستند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید.
۲- در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین*» (سوره مباركه انبیاء آیه ۸۷) پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات می بخشیم.» (سوره انبیاء آیه ۸۸)
۳- در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد» (سوره مباركه غافر آیه ۴۴) ... پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه۴۵)
۴- در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه به ذکر «ماشاءالله لاحول و لاقوة الا بالله» (سوره مباركه كهف آيه 39) پناه نمی برد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»
بحارالانوار، ج 90، 184 – 185، مؤسسه الوفاء، بيروت
مردم با سطل روی سر الاغ خاك می ریختند اما ... الاغ هر بار خاك های روی بدنش را می تكاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاك زیر پایش بالا می آمد، سعی می كرد روی خاك ها بایستد. روستایی ها همینطور به زنده به گور كردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینكه به لبه چاه رسید و در حیرت كشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد ...
مشكلات، مانند تلی از خاك بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم،
اول اینكه اجازه بدهیم مشكلات ما را زنده به گور كنند
و
دوم اینكه از مشكلات سكویی بسازیم برای صعود